معنی حوض سلطان

حل جدول

حوض سلطان

دریاچه ای در استان قم


حوض

تالاب و آبگیر

آبنما

تعبیر خواب

حوض

اگر بیند آب حوض همی خورد مال یابد از مردی توانگر و عاقبت کارش نیک است و مال یابد به قدر بزرگی حوض. - جابر مغربی

اگر بیند تن و جامه خود به حوض می شست، دلیل که اهل بیتش توبه کنند وسیرت نیک و راه دین جویند. اگر بیند جامه خود به حوض بشست و پلیدی ازجامه در زیر آب ظاهر گشت، دلیل که به علم کار نکند و به بدی در میان خلق مشهور شود. اگر بیند کنار حوض سبز رسته بود، دلیل که از علم خود منفعت یابد و مردم نیز از علم او منفعت یابند، خاصه که حوض مِلک او باشد. اگر بیند حوض ملک او نبود و از آنِ مسلمین بود زیاده و نقصان آن حوض به علمای آن دیار باز گردد یا به کسی که در آن شهر حاکم بود. اگر بیند آب حوض تیره و تلخ بود، دلیل بر غم و اندوه کند. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

اصل حوض در خواب علم ودانش است. اگر بیند خویشتن با آب حوض همی شست، دلیل که توفیق یابد و ازگناه و عصیان باز ایستد. اگر دید همه آب حوض فرو برد و آن آب او خوش آمد، دلیل که عمر خود به سلامت گذراند و مالش زیاد شود. اگر اهل علم است علمش زیاد شود. - محمد بن سیرین

دیدن حوض در خواب بر چهار وجه است. اول: مردم با منفعت. دوم: مردی توانگر. سوم: مال جمع کرده. چهارم: عالمی که از وی علم و نفع حاصل کنند. - امام جعفر صادق علیه السلام

لغت نامه دهخدا

حوض

حوض. [] (اِخ) نام کواکبی چند از دب اکبر: و پیش بنات النعش بزرگ ستارگان بکردار نیم دایره، آنرا حوض خوانند. (التفهیم). رجوع به دب اکبر از صور کواکب و نفایس الفنون شود.

حوض. [ح َ] (ع اِ) آبدان. برکه. (منتهی الارب). جایی که برای آب در زمین سازند. آبگیر. (یواقیت العلوم) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج، حیاض، احیاض. (منتهی الارب):
بدشت دگر بینمت آبگاه
بحوض دگر بینمت آبخور.
مسعودسعد.
حوض ز نیلوفر و چمن ز گل سرخ
کوه نشابور گشت و کان بدخشان.
عثمان مختاری.
خبر بردند شیرین را که فرهاد
به ماهی حوض بست و جوی بگشاد.
نظامی
|| حوض ظرف مدور برنجینی بود که در خیمه ٔ شهادت برپا و از برنج صیقلی ترتیب یافته بود و در میانه ٔ خیمه ٔ جماعت ومذبح قدری رو بطرف جنوب گذارده شده، کهنه و خدمه هیکل قبل از آنکه در خدمت خود شروع نمایند دستهای خود را در آنجا شست و شو میدادند. (قاموس کتاب مقدس).
- امثال:
حوض نساخته قورباغه پیدا شد.
- حوض الحمار؛ دشنام است یعنی شکسته سینه. (منتهی الارب). مهزوم الصدر. (اقرب الموارد). || (مص) گرد آوردن آب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

گویش مازندرانی

سلطان

پادشاه – سلطان

فرهنگ معین

حوض

(حُ) [ع.] (اِ.) آبگیر، تالاب. ج. حیاض.

فارسی به عربی

حوض

برکه، دبابه

عربی به فارسی

حوض

لگن , تشتک , حوزه رودخانه , ابگیر , دستشویی , لگن خاصره , حفره لگن خاصره , لگنچه کلیوی , بند سیل گیر , سد , دریچه تخلیه , انبار , بندگذاشتن , از بندیا دریچه جاری شدن , خیس کردن , سنگ شویی کردن , خم , خمره , در خمره نهادن

نام های ایرانی

سلطان

پسرانه، پادشاه، به صورت پیشوند و پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند سلطان مراد، سلطانعلی، سکینه سلطان

فرهنگ عمید

حوض

آبگیر مصنوعی برای تزیین یا نگه‌داشتن آب،

معادل ابجد

حوض سلطان

964

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری